اسلایدر

داستان شماره 924

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 924

داستان شماره 924

نقطه شروع بیماری

 

بسم الله الرحمن الرحیم
روزی یکی از دوستان شیوانا که مشکل چاقی و پرخوری داشت او را به خانه خود دعوت کرد. شیوانا وقتی متوجه اضافه وزن و چاقی بیش از حد دوستش شد ، نزد او نشست و به او گفت: “دوست من! یکی از شاگردانم دچار مشکلی شده است که در این خصوص می خواهم با تو مشورت کنم. او پدری دارد که به خاطر رعایت نکردن و افراط در مصرف مواد چرب و چاق کننده دچار سکته ناقص مغزی شده و در خانه زمین گیر شده است. به نظر تو برای درمان بیماری این مرد و برگرداندن او به حالت سلامتی باید چه کرد!؟
دوست پرخور شیوانا سری تکان داد و گفت: ” خوب باید اول همه شیوه تغذیه خود را عوض کند و به جای مواد چرب و چاق کننده از گوشت مرغ و ماهی و لبنیات و سبزیجات استفاده کند. ورزش و تحرک هم برای هضم راحت و سریع غذا و همچنین گردش خون و هوا در بدن اش لازم است. باید تا می تواند شنا کند و هوای تازه تنفس کند و بدن خود را به حرکت اندازد و در مقابل از مایعات و میوه و سبزی بیشتر استفاده کند تا دوباره روبه راه شود
شیوانا پرسید: ” و اگر خوب شد و مثل روز اول سالم و سلامت شد و اندامی ورزیده و قوی پیدا کرد، آیا باید دوباره به سراغ همان شیوه غذایی چاق کننده و پرچرب برود؟
دوست پرخور شیوانا گفت:” البته که نه! او باید تا می تواند از حالت بیماری فاصله بگیرد. در واقع نقطه شروع بیماری او زمانی بوده است که اولین لقمه پرچرب و چاق کننده را مصرف کرد و اولین لایه های چربی بر بدنش نمایان شد. او باید با سرعت و شتاب و وسواس هر چه تمام تر از این نقطه آغاز بیماری فاصله بگیرد
شیوانا تبسمی کرد و گفت:” و اما راجع به خود تو ! به من بگو آیا از نقطه شروع بیماری عبور کرده ای یا خیر!؟
دوست پرخور شیوانا از خجالت سرش را پائین انداخت و هیچ نگفت. شیوانا دستی به شانه اش زد و گفت:” بیمار کسی نیست که قلبش به دلیل فشار زیاد از کار افتاده باشد و یا بخشی از بدن اش به خاطر درست استفاده نشدن و آسیب دیدن از کار افتاده باشد. بلکه بیماری دقیقا از زمانی شروع می شود که از بخشی از بدن درست استفاده نشود و آن قسمت تحت فشار بیش از حد طبیعی قرار گیرد. کسی که شکمی چاق و برآمده دارد شاید دردی در بدن خود به ظاهر نداشته باشد ، اما در واقع نقطه آغاز بیماری را رد کرده و در حال پیشروی به سمت نقطه بحرانی است. پس این شخص با وجود اینکه دردی فعلا در بدن ندارد اما بیمار است و باید به سرعت درمان شود. نباید نسبت به غیر عادی شدن شکل ظاهر و کارکرد ناقص عضوی از بدن بی اعتنا شد و اجازه داد تا فرصت از دست برود و بیماری به شکلی غیر قابل جبران خودنمایی کند. باید مواظب بود که هرگز از نقطه آغاز بیماری عبور نکرد
دوست پرخور شیوانا تبسمی کرد و گفت:” تا الان هرگز تصور نمی کردم بیمار هستم! قول می دهم به سرعت خودم را درمان کن

 



[ پنج شنبه 24 مهر 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 1, ] [ 20:11 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]