اسلایدر

داستان شماره 649

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 649

داستان شماره 649


حکایت موسی و بهشت

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

 

روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سوال می‌کند :آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد ؟ خطاب میرسد : آری

موسی با حیرت می‌پرسد:آن شخص کیست؟خطاب میرسد: او مرد قصابی است در فلان  محله موسی می‌پرسد : میتوانم به دیدن او  بروم ؟  خطاب می رسد: مانعی ندارد! فردای آن روز موسی به محل مربوطه رفته و مرد قصاب را ملاقات می‌کند و می‌گید : من مسافری گم کرده :راه هستم ، آیا می‌توانم شبی را مهمان تو باشم ؟ قصاب در جواب می‌گوید  مهمان حبیب خداست ،لختی بنشین تا کارم را انجام دهم ، آن گاه با هم به خانه می‌رویم ،موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می‌نگرد و می‌بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آنرا جدا کرد در پارچه ای پیچید و…....... کنار گذاشت . ساعاتی بعد قصاب می‌گوید : کار من تمام است برویم ، سپس با موسی به خانه قصاب می‌روند و به محض ورود به خانه ، رو به موسی کرده و می‌گوید : لحظه ای تامل کن موسی مشاهده می‌کند که طنابی را به درختی در حیاط بسته ، آنرا باز کردهو آرام آرام طناب را شل کرد . شیئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خودجلب کرد ، وقتی تور به کف حیاط رسید ، پیرزنی را در میان آن دید با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید ، سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد ، دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت : مادرجان دیگر کاری نداری ، و پیرزن می‌گوید : پسرم انشاءالله که در بهشت همنشین موسی شوی . سپس قصاب پیرزن را مجدداً در داخل تور نهاده بر بالای درخت:قرارداده و پیش موسی آمده و با تبسمی‌می‌گوید او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورماو را این گونه نگهداری کنم و از همه جالبتر آنکه همیشه این دعارا برای من می‌خواند که  ” انشاء  الله  در بهشت  با  موسی همنشین شوی ! ”چه دعایی ! آخر من  کجا و  بهشت  کجا ؟ آن هم با موسی ! موسی  لبخندی :می‌زندو به قصاب می‌ گوید  من موسی هستم و تو یقیناً به خاطر دعای مادر  در  بهشت همنشین من خواهی شد


 

 



[ یک شنبه 19 دی 1390برچسب:داستانهای پیغمبران ( 2, ] [ 18:22 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]