اسلایدر

داستان شماره 434

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 434

داستان شماره 434

داستان مغز مرد و زن


  بسم الله الرحمن الرحیم
بالاخره دکتر وارد شد ، با نگاهي خسته ، ناراحت و جدي
  دکتر در حالي که قيافه نگراني به خودش گرفته بود
  گفت :"متاسفم که بايد حامل خبر بدي براتون باشم
 تنها اميدي که در حال حاضر براي عزيزتون باقي مونده، پيوند مغزه
  "اين عمل ، کاملا در مرحله أزمايش ، ريسکي و خطرناکه
  ولي در عين حال راه ديگه اي هم وجود نداره
  بيمه کل هزينه عمل را پرداخت ميکنه ولي هز ينه مغز رو خودتون بايد پرداخت کنين
  اعضا خانواده در سکوت مطلق به گفته هاي دکتر گوش مي کردن
  بعد از مدتي بالاخره يکيشون پرسيد :" خب , قيمت يه مغز چنده؟
  دکتر بلافاصله جواب داد :"پنج هزار براي مغز يک مرد و دویست براي مغز يک زن
 موقعيت نا جوري بود , أقايون داخل اتاق سعي مي کردن نخندند و نگاهشون با خانمهاي داخل اتاق تلاقي نکنه , بعضي ها هم با خودشون پوز خند مي زدند !
 بالاخره يکي طاقت نياورد و سوالي که پرسيدنش آرزوي همه بود از دهنش پريد که
  "چرا مغز آقايون گرونتره ؟ "
  خوب اين طبيعيه مغز زن در مدت حياتش استفاده زيادي ازش ميشه ! و دست دوم محسوب ميشه ! اما مغز مرد در حده نو و اکبنده



[ پنج شنبه 14 خرداد 1390برچسب:داستانهای طنز ( خوب _ 1, ] [ 18:54 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]