اسلایدر

داستان شماره 2041

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 2041

داستان شماره 2041

محمد بن بشير حضري(یقین)

 


 

بسم الله الرحمن الرحیم

شب عاشورا زينب عليه السلام به امام حسين عليه السلام عرض مي كند : برادرم نكند اصحاب تو فردا ترا رها كنند و تنها بگذارند ؟ حضرت فرمود بخدا قسم آنها را امتحان كردم آنقدر به شهادت علاقمند هستند مانند مانوس بودن طفل به شير پستان مادر .
شب عاشورا وقتي حضرت سخنراني كرد و اجازه داد هر كس مي خواهد برود ، هر كدام سخني درباره موافقت با امام گفتند ، پس امام جايگاهشان را به آنها نشان داد و بر يقين آنها افزود و روز عاشورا احساس درد نيزه و شمشير نمي كردند ! ! در شب عاشورا به محمد بن بشير حضري خبر دادند كه پسرت را در مرز ري (شاه عبدالعظيم ) اسير گرفتند ، گفت : عوض جان او و جان خود را از آفريننده جانها مي گيرم ، من دوست ندارم كه او را اسير كنند و من پس از او زنده و باقي بمانم .
چون حضرت كلام او را شنيد فرمود : خدا ترا رحمت كند ، من بيعت خويش را از تو برداشتم برو فرزند خود را از اسيري نجات بده .
محمد عرض كرد : مرا جانوران درنده زنده بدرند و طعمه خود كنند ، اگر از خدمت تو دور شوم .
امام فرمود : اين جامه هاي قيمتي را بردار بده به فرزند ديگرت تا برود براي آزادي برادرش بكوشد ، پس پنج جامه برد به او عطاء كرد كه هزار دينار قيمت داشت .
آري محمد بن بشير در حمله اول كه عده اي شهيد شدند ، به لقاء الهي پيوست

قال الله الحكيم : (و اعبد ربك حتي ياتيك اليقين ) (حجر : آيه 99)
: بندگي و پرستش كن خداي ترا تا يقين بر تو فرا رسد .
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : اقل ما اوتيتم اليقين و عزيمه الصبر (
)
: كمترين چيزي كه به شما داده شده است ، يقين و قوه است .
شرح كوتاه :
رتبه و درجات انبياء با هم فرق مي كرد ، آنهم به خاطر داشتن مراتب يقين بوده است چنانكه به پيامبر عرض كردند حضرت عيسي روي آب راه مي رفت ! پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند : (اگر حضرت عيسي يقينش بيشتر بود روي هوا راه مي رفت . ! )
مومنان در قوت و ضعف يقين با هم متفاوت و آنكه يقينش قوي باشد هر حول و قوه اي را از خدا مي داند و بر انجام طاعات از ظاهر و باطن مستقيم و كوشاست ، و زيادتي و كمي ، مدح و ذم ، عزت و ذلت ظاهري برايش مساوي است .
و آنان كه داراي ضعف يقين هستند ، پيوسته دلشان به اسباب دنيا وابسته و از عادات عرفي پيروي و حرفهاي مردم را معيار قرار مي دهند ، و دايما در كارهاي دنيوي به تلاش و جمع زر و زور و رياست مشغول مي باشند

منتهي الامال 1/340



[ دو شنبه 1 آذر 1394برچسب:داستانهای امام حسین ( ع, ] [ 19:17 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]