اسلایدر

داستان شماره 1988

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1988

داستان شماره 1988

تاثیر سخن على (ع )

 


 

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
يكى از ياران با وفاى على عليه السلام همام بن شريح نام دارد، او كه همواره دلى از عشق خدا سرشار و روحى از آتش معنى شعله ور داشت ، روزى با اصرار و ابرام از على (ع مى خواهد تا آن حضرت سيماى كاملى از پارسايان ترسيم نمايد.
على (ع ) از طرفى نمى خواهد جواب ياءس بدهد و از طرفى مى ترسد همام تاب شنيدن نداشته باشد لذا با چند جمله مختصر سخن را كوتاه مى كند.
اما همام راضى نمى شود بلكه آتش شوقش تيزتر مى گردد، بيشتر اصرار مى كند و او را سوگند مى دهد.
على (ع ) شروع به سخن كرد در حدود ۱۰۵ صفت از متقين در اين ترسيم گنجانيد و هنوز هم ادامه داشت ،(۱) امّا هر چه سخن على (ع ) ادامه مى يافت و اوج مى گرفت ضربان قلب همام بيشتر مى شد و روح متلاطمش ‍ متلاطمتر مى گشت و مانند مرغ محبوسى مى خواست قفس تن را بشكند.
ناگهان در اين اثنا فرياد هولناكى جمع شنوندگان را متوجه خود كرد.
فرياد كننده كسى جز همام نبود.
وقتى كه بر بالينش رسيدند قالب تهى كرده و جان به جان آفرين تسليم كرده بود.
على (ع ) فرمود:((من از همين مى ترسيدم عجب ! مواعظ بليغ با دلهاى مستعد چنين مى كند!))
اين بود عكس العمل معاصران على در برابر سخنانش(۲)
۱-استاد شهيد، در پاورقى كتاب خود تذكر داده اند كه اين عدد به حسب آنجه من شمرده ام مى باشد، اگر در شمارش اشتباه نكرده باشم


۲- سيرى در نهج البلاغه ، ص ۱۰



[ چهار شنبه 8 مهر 1394برچسب:داستانهای امام علی ( ع _ سری 3, ] [ 15:23 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]