اسلایدر

داستان شماره 1977

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1977

داستان شماره 1977

 

هنگام جدايي چند قدمي بدرقه…(حسن معاشرت)

 


 

بسم الله الرحمن الرحیم

امام علي عليه السلام به سمت كوفه حركت مي كرد كه با يك كافر ذمي همراه شد. آن مرد به امام علي عليه السلام عرض كرد به كجا مي روي؟
حضرت عليه السلام فرمود: به كوفه مي روم.
وقتي بر سر دو راهي رسيدند و خواستند از يكديگر جدا شوند امام عليه السلام از مسير خود خارج شد و در مسير او حركت كرد.
مرد ذمي گفت: مگر به كوفه نمي روي؟
امام عليه السلام: بله به كوفه مي روم.
مرد ذمي: چرا راه كوفه را رها كردي؟
امام عليه السلام: اين كمال حسن همراهي است كه مرد رفيق راهش را در هنگام جدايي چند قدمي بدرقه كند و اين دستوري است كه پيامبر صلي الله عليه و آله به ما داده است.
مرد ذمي: پيامبر شما چنين دستوري داده است؟
امام عليه السلام: آري.
مرد ذمي: پس هر كس از او پيروي كرده است بخاطر همين رفتارهاي بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه مي گيرم كه پيرو دين تو باشم. آنگاه همراه امام عليه السلام به كوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد



[ سه شنبه 27 شهريور 1394برچسب:داستانهای امام علی ( ع _ سری 3, ] [ 15:33 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]