اسلایدر

داستان شماره 1834

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1834

داستان شماره 1834

جادوگر حقه باز

 

بسم الله الرحمن الرحیم
در زمانهای قدیم، زن حقه بازی بود که ادعا می کرد می تواند کارهای عجیب و خارق العاده ای انجام دهد.او برای مردم فال می گرفت و طلسم هایی با قیمت گران، به آنان می فروخت و می گفت:«اگر طلسم های مرا همراه داشته باشید، از بیماری و چشم زخم و بلا و خشم خدایان در امان هستید و هیچ آسیبی به شما نمی رسد.»مردم ساده و بیسواد هم حرفهایش را باور می کردندو طلسم هایش را می خریدند؛ اما کم کم فهمیدند که او دروغگو و فریبکار است و قاضی حکم بازداشت او را صادر کرد
زن نیرنگ باز را به محکمه ی قاضی بردند و محاکمه کردند و کارهایش را غیرقانونی اعلام کردند و به اعدام محکوم نمودند.وقتی او را به سوی میدان اعدام می بردند، یکی از کسانی که شاهد محاکمه ی او بود گفت:« ای زن، مگر تو ادعا نمی کردی که با طلسم هایت بلا و خشم خدایان را باطل می کنی؟پس چرا خودت گرفتار بلا و خشم خدایان شده ای؟ اگر راست می گویی خشم خدایان را فرو نشان و خودت را نجات بده
اما زن نتوانست برای آزادی خودش کاری کند و اعدام شد.همه فهمیدند که او دروغگو و حیله گر بوده و از سادگی آنان سوءاستفاده می کرده است

 



[ چهار شنبه 4 ارديبهشت 1394برچسب:بقیه داستانها ( سری 2, ] [ 23:40 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]