اسلایدر

داستان شماره 1054

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1054

داستان شماره 1054

چرا باید همین الان

 

بسم الله الرحمن الرحیم
فصل بهار بود و به شکرانه باران فراوانی که باریده بود و حاصلخیزی زمین ، اهالی دهکده شیوانا یک هفته تمام جشن و شادی برپا ساخته بودند و در وسط میدان دهکده هر صبح و ظهر و شام همه اهالی جمع می شدند و غذا می خوردندو با همدیگر صحبت می کردند. روزی شیوانا گوشه ای از میدان نشسته بود و به صحبت های یک تاجر فرش گوش می داد. تاجر فرش در خصوص رفتار نامناسب یکی دیگر از بازاری ها صحبت می کرد و از او به شکل های مختلف بدگویی می کرد و به او دشنام می داد
حضور این تاجر در مراسم جشن باعث شده بود تا فضای شادی و سرور از مجلس بیرون برود و حالتی نامناسب بر مردم حاکم شود. شیوانا این حالت را حس کرد و خطاب به مرد تاجر گفت:” آیا رودخانه طغیان کرده است و هر لحظه امکان دارد سیل دهکده و مردم آن را با خود ببرد!؟
مرد تاجر با تعجب گفت:” نخیر استاد! من از کجا بدانم. و تازه آسمان صاف است و هوا هم بسیار خوب و فرح بخش است!؟
شیوانا سرش را تکان داد و گفت:” آیا بیماری خطرناکی در اطراف شایع شده که مردم باید سریعا از آن مطلع شوند و به جای جشن و سرور به دنبال دارو باشند یا حیوانات وحشی و راهزنان به ده حمله کرده اند و مردم باید متحد شوند و به مقابله فوری برخیزند!؟
مرد تاجر دوباره گفت:” اصلا چنین نیست. فضا بسیار امن و آرام و شاد است و همه در حال شکرگذاری و شادمانی هستند
شیوانا گفت:” پس تو را چه شده است که اصرار داری بساط شادی و خوشحالی مردم را با بدگویی یکی دیگر از اهالی همین دهکده به حالت ناخوشایند و ناگواری تبدیل کنی و حتما همین الآن که جشن و شادی است همه حرف های نامناسب  را بر زبان آوری و حال و دل و روح همه را سیاه و لکه دار نمایی!؟ حرفی که تو الان می زنی را می توانی بعدها که جشن تمام شد  در مجلس مناسبی که یافتی برای شنونده هایی که خودت جمع کرده ای هر چند بار که دلت می خواهد بگویی!! الان اگر سیلی نیامده و راهزن و حیوان وحشی و بیماری و خطری مردم دهکده را تهدید نمی کند ، پس سکوت کن و بگذار مردم جشن شادمانی و شکرگذاری خود را با دلی خوش برپاسازند

 



[ پنج شنبه 4 اسفند 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 4, ] [ 18:25 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]