اسلایدر

داستان شماره 1035

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1035

داستان شماره 1035

دیوار تسلیم ات را عقب بکش

 

بسم الله الرحمن الرحیم
شیوانا هرازچندگاهی به مدت چند هفته ، شاگردانش را به خارج شهر و دامن طبیعت می برد و از آنها می خواست که در شرایط واقعی طبیعی برای خود آب و غذا و پناهگاه بسازند و زندگی طبیعی و با دست خالی را تجربه کنند. در این مواقع شاگردان مجبور بودند با دست خالی به شکار حیوانات بپردازند و با وسایل ساده تله و سبد و آتش درست کنند و برای خود جان پناه بسازند. گاهی اوقات گروه شیوانا با حیوانات وحشی مواجه می شدند و مجبور بودند در شرایط واقعی و با دست خالی از جان خویش محافظت کنند
خیلی از شاگردان شیوانا بخصوص تازه واردها ، نسبت به این نوع زندگی و آموزش در طبیعت گله مند بودند و آن را غیر ضروری و بی رحمانه می خواندند. اما برعکس بعضی از شاگردان بخصوص آنها که قدیمی تر بودند ، از این شکل زندگی لذت می بردند و گاهی به تنهایی برای چند هفته از مدرسه فاصله می گرفتند و در دامن طبیعت به تمرین و زندگی می پرداختند
روزی یکی از شاگردان تازه وارد که از زندگی دشوار در طبیعت طاقتش طاق شده بود از شیوانا پرسید: ” برای چه باید این همه سختی را تحمل کنیم در حالی که در مدرسه همه چیز برای یک زندگی ساده و راحت فراهم است؟
شیواناپاسخ داد: ” برای اینکه دیوار تسلیم خود را عقب تر بکشیم و نگذاریم هر کسی که از راه می رسد با اندک تهدیدی ما را به گوشه دیوار بچسباند و وادار به تسلیم سازد
شاگرد تازه وارد با تعجب پرسید:” از کدام دیوار صحبت می کنید اینجا که دیواری نیست؟
شیوان لبخندی زد وگفت:” دیری نمی پاید که در زندگی خود با اشخاصی روبرو می شوی که از تو انتظار تسلیم دارند. تو مجبور می شوی عقب نشینی کنی. آنها درآمد و امنیت تو را به خطر می اندازند و تو باز مجبور می شوی عقب نشینی کنی. آنها نزدیک تر می آیند و شغل و اعتبار تو را تهدید می کنند. و تو باز مجبور می شوی عقب بکشی. تا سرانجام جایی کم می آوری. جایی که می بینی اگر یک قدم عقب تر بگذاری دیگر طاقت ات طاق خواهد شد. همان جا دیوار تسلیم توست
من شما را به اینجا می آورم تا بتوانید در سخت ترین شرایط وقتی در زندگی با تهدیدی مواجه شدید ومجبور به عقب نشینی شدید کم نیاورید و زود تسلیم نشوید. شما اکنون می توانید با حداقل امکانات در دامن طبیعت در سخت ترین شرایط زنده بمانید. این یعنی دیوار تسلیم شما به جایی رفته است که دیگر نمی توان آن را تهدید کرد
در زندگی باید سعی کنید هنر و مهارت بقا در سخت ترین شرایط را بلد باشید و تمام ابزارهای لازم برای این شکل زندگی کردن را در اختیار داشته باشید. همین الان ممکن است در دهکده زلزله ای بیاید و یا راهزنان حمله کنند و همه آواره کوه و صحرا شوند. مطمئن باش فقط کسانی زنده می مانند و مقاومت می کنند و پیروز از میدان بیرون می آیند که طاقت زندگی در سخت ترین شرایط را داشته باشند و دیوار تسلیم شان آن دور دورها باشد

 



[ پنج شنبه 15 بهمن 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 4, ] [ 17:42 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]