اسلایدر

داستان شماره 1029

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1029

داستان شماره 1029

شیوه کار اهل معنویت

 

بسم الله الرحمن الرحیم
شیوانا در جمع شاگردان نشسته بود. صحبت از مرد نجاری به میان آمد که صندلی و نیمکت و وسایل چوبی می ساخت و به دیگران می فروخت. یکی از شاگردان گفت:” این مرد نجار بسیار مادی گرا و پول پرست است. او عاشق سکه های طلاست و هر روز برای بدست آوردن سکه های بیشتر خودش و کارگران کارگاه نجاری اش را تحت فشار قرار می دهد و خیلی به ساخته های کارگاهش حساس است
شیوانا با تعجب پرسید:” تو از کجا فهمیدی که او فردی مال دوست و پول پرست است؟
آن شاگرد پاسخ داد:” خیلی ساده است! او وقتی می خواهد صندلی بسازد. اول قیمت صندلی را با خریدار کاملا مشخص و معین می کند و دقیقا روی کاغذ مشخصات صندلی مورد نظر خریدار را ثبت می کند و به امضای خود و خریدار می رساند. سپس با بهترین چوب در دسترس و با دقت و حساسیت کامل بهترین صندلی ممکن را با ظرافت تمام می سازد و بعد از اینکه به تائید خریدار رساند از او امضای تمام شدن کار را می گیرد و همان پولی که توافق شده بود را بدون کوچکترین تخفیف می گیرد.جالب این است که در هر دفعه فقط یک کار بیشتر قبول نمی کند. بد نیست بدانید که به خاطر همین ظرافت کاری هایش هم شهره دیار است و همه به او سفارش کار می دهند و بقیه نجاری ها معمولا کارهایی که او قبول نمی کند را می پذیرند
شیوانا در حالی که نمی توانست حیرت خود را پنهان کند پرسید:” و چون او اول کار دستمزدش را دقیقا مشخص می کند و آخر کار بعد از تحویل محصول دستمزدش را تمام و کمال دریافت می کند شما به او می گوئید پول دوست و دنیا طلب!؟ چقدر عجیب شما قضاوت می کنید
شاگرد پرسید:” پس او چه موقع می توانست دنیا طلب باشد؟
شیوانا پاسخ داد:” خیلی ساده! اگر روی قیمت در ابتدای کار صریح و روشن توافق نمی کرد ویک عدد کلی می گفت تا بتواند بعدا هزینه هایی به کار بیافزاید و مبلغی اضافه تر از خریدار بگیرد. اگر مشخصات مورد نظر خریدار را از او نمی خواست هر چه دم دستش بود را به اسم سفارش اختصاصی بزور به او می قبولاند. اگر روی کار هیچ دقت و ظرافت و حساسیتی به خرج نمی داد و چند تا کار را همزمان می پذیرفت و خودش برکارها نظارتی نداشت و کارها را به شاگردان تازه کار می سپرد. اگر روی جنس و کیفیت محصول وسواس نداشت و ملاک عملش قیمت ارزان بود. آن وقت می توانستی به او پول دوست و دنیا طلب بگویی. اینها که تو گفتی نشانه های یک آدم درستکار است که با صداقت و راستکاری درآمد زایی می کند. فقط یک انسان عارف مسلک و اهل معنویت می تواند اینگونه کار و تلاش کند. نشانه هایت با آنچه گفتی مطابقت ندارد



[ پنج شنبه 9 بهمن 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 4, ] [ 16:54 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]